- گزارش دادن
- اطلاع دادن، خبر دادن
معنی گزارش دادن - جستجوی لغت در جدول جو
- گزارش دادن
- اطلاع دادن راپرت دادن
- گزارش دادن ((~. دَ))
- خبر رساندن
- گزارش دادن
- relatar
- گزارش دادن
- berichten
- گزارش دادن
- raportować
- گزارش دادن
- сообщать
- گزارش دادن
- повідомляти
- گزارش دادن
- reportar
- گزارش دادن
- rapporter
- گزارش دادن
- riferire
- گزارش دادن
- rapporteren
- گزارش دادن
- रिपोर्ट देना
- گزارش دادن
- melaporkan
- گزارش دادن
- rapor etmek
- گزارش دادن
- kuripoti
- گزارش دادن
- প্রতিবেদন করা
- گزارش دادن
- رپورٹ دینا
- گزارش دادن
- يقدّم تقريرًا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیان کردن، تفسیر کردن، شرح دادن
وسعت دادن توسعه بخشیدن، بر روزی کسی افزودن زندگی او را مرفه ساختن: جهان آفرینت گشایش دهاد، که گر وی ببندد که داند گشاد ک (بوستان سعدی)
شرح دادن تفسیر کردن: همچنان کاندر گزارش کردن فرقان بخلق هیچ کس انباز و یار احمد مختار نیست. (ناصر خسرو)، جستجو کردن: هردم آهنگ خارشی میکرد خویشتن را گزارشی میکرد. (هفت پیکر) یا گزارش خواب. تعبیر کردن خواب: پس از آن خواب دیدن نوشیروان بود تا بوزرجمهر را از مرو بیاوردند کودک بود و گزارش کرد
Broaden, Dilate, Expand, Spread, Widen
ampliar, dilatar, expandir, espalhar, alargar
erweitern, verbreiten, verbreitern
poszerzać, rozszerzać, rozprzestrzeniać
расширять , распространять
розширювати , поширювати